قهرمان محله | خداحافظ همسایه قهرمان! + تصویر دلنوشته کودکانه امیرمهدی برای پدر فداکار و مهربانش
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۶۸۲۳۸
همشهری آنلاین - پریسا نوری: سرتاسر خیابان افشار، پوشیده از بنرها و اعلامیههای سیاهرنگی است که همسایهها برای عرض تسلیت و همدردی با خانواده شهید دارابی نصب کردهاند. اهالی ناباورانه در شوک از دست دادن یکی از بهترینهای محله هستند؛ همسایه مسئولیتپذیری که نه فقط در مامویتها و شیفتهای کاری که شبانهروز حواسش به همسایهها و اهالی محله بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
هوای همسایهها را داشت«محمد نظری»، یکی از کسبه خیابان افشاری، که در همسایگی خانه شهید دارابی تعمیرگاه موتورسیکلت دارد، میگوید: «از خبر فوت آقارضا هنوز در شوک هستیم. آقارضا مرد شریف و خوشاخلاقی بود. همیشه هوای همه را داشت. مثلا اگر کسی مشکلی برایش پیش میآمد که نیاز به مهارت آتشنشانی داشت، سراغ آقارضا میرفت. او اگر خانه بود و شیفت نبود با روی باز کمک میکرد. دستش به خیر بود. یادم است در دوره کرونا وقتهایی که شیفت نبود، بدون اینکه وظیفهای داشته باشد، کوچه و خیابان و حتی دستگیره خانه همسایهها را ضدعفونی میکرد.»
پیرمردی که مغازه عطاری را اداره میکند، میگوید: «صبح روز حادثه آقارضا را دیدم که نان خریده بود و میرفت خانه. بعد از سلام و احوالپرسی، پرسیدم آقارضا کی بازنشسته میشوی؟ خندید و گفت قرار بود برج ۷ بازنشسته شوم، اما کمی عقبتر افتاده. انشاءالله بهزودی.» پیرمرد آه میکشید: «جوان نازنینی بود. حیف که عمرش قد نداد بازنشستگیاش را ببیند.»
جای خالی پدرخانه آتشنشان شهید در طبقه دوم ساختمانی در میانه خیابان است. از شهید دارابی دو پسر ۱۰ و ۱۵ساله به یادگار مانده. پسرها به مدرسه رفتهاند و سکوت سنگینی بر خانه حاکم است. «فهمیه تکیهای»، همسر شهید، دلنوشتههای بچهها برای پدرشان را روی میز چیده و با بغض خاطره تکتک آنها را مرور میکند: «پدر خیلی مهربانی بود. بچهها در طول این سالها به مناسبتهای مختلف برای پدرشان نامه مینوشتند و او همه را با عشق و علاقه نگه میداشت.»
خبر را از همسایهها شنیدماز روز حادثه میپرسیم. میگوید: «آقارضا آدم باتجربه و محتاطی بود. اصلا تصور نمیکردم برایش حادثهای پیش بیاید. روز حادثه هم من تا ساعت ۹ شب از ماجرا خبر نداشتم. فکر میکردم حتما رفته به مادرش سر بزند که دیر کرده. اقوام و آشنایان که از ماجرا خبردار شده بودند به من زنگ میزدند و سراغش را میگرفتند و من میگفتم هنوز نیامده. اصلا به ذهنم خطور نمیکرد که اتفاقی برایش پیش آمده باشد. تا اینکه بالاخره به ایستگاه و منطقه زنگ زدم. همکارانش طفره میرفتند و تلفن را به دیگری میدادند تا اینکه رئیس منطقه گفت آقارضا در ماموریت مجروح و به بیمارستان سینا منتقل شده. سراسیمه لباس پوشیدم که به بیمارستان بروم که یکی از همسایهها در راهرو گفت خانم دارابی، تسلیت میگویم! آنجا بود که فهمیدم خانهخراب شدهام...»
به غریبهها هم کمک میکرد!مرور خاطرات ۲۰ سال زندگی مشترک در فراق مردی که تا یک هفته پیش، سایه مهرش بر سر همسر و فرزندانش بوده، طاقتفرسا و سخت است. خانم تکیهای لابهلای بغض و گریه، گوشهای از این خاطرات را روایت میکند: «مرد بسیار مهربانی بود. مهر و محبتش شامل حال همه میشد، حتی غریبهها. اصلا کمک کردن به دیگران توی خونش بود. همیشه وقتی سفر میرفتیم، اگر توی جاده ماشینی دود میکرد یا کنار جاده نگه داشته بود، پیاده میشد و میرفت کمک. میگفت «باید بروم ببینم کپسول آتشنشانی دارد یا نه؟... شاید به کمک احتیاج دارند ...»
همین چند هفته پیش که برف زیادی باریده بود، بچهها را برای برفبازی به دارآباد برده بودیم. ۲ جوان ماشینشان در برف گیر کرده بود. آقارضا با وجود اینکه دستهاش یخ زده بود به قدری با مشت خاک جلو لاستیک ماشینشان ریخت تا بالاخره بیرون آمدند ...»
خیلی جسور بودحال و هوای ایستگاه ۱۲۰ آتشنشانی هم دست کمی از محله نارمک ندارد. بر سر در ایستگاه تصویر فرمانده شهید نصب شده و آتشنشانها در فراق رفیق و یار آسمانیشان سوگوارند. «محمدعلی فریدن فرخ»، یکی از آتشنشانانی که سابقه آشنایی دیرینه با شهید دارابی دارد، میگوید: «شهید دارابی بسیار شوخطبع بود، اما موقع کار خیلی جدی میشد. در عملیاتها هم خیلی جسور بود. همیشه جزو اولین نفراتی بود که در حریق و حوادث وارد عملیات میشد. وقتی وسعت حریق و ریسک کار بالا بود، با اینکه میتوانست فقط ناظر عملیات باشد، اما خودش وارد عملیات میشد، تا ریسک خطر را کم کند. اعتقادش این بود که وقتی ریسک بالاست نباید بچههای مردم را به دل خطر بفرستد.»
میتوانست فقط ناظر باشد، اما به دل آتش زد!«منصور موسوی» که سابقه ۲۰ سال همکاری و دوستی با شهید دارابی دارد، میگوید: «روز حادثه با هم بودیم. به عنوان رئیس ایستگاه میتوانست فقط نظارت کند، ولی چون وسعت حریق زیاد بود، ایجاب میکرد که یک باتجربه همراه تیم برای اطفای حریق برود پایین . من و شهید دارابی و روسای ایستگاهها به نوبت همراه با تیمهای حریق به پایین ساختمان و کانون حریق رفتیم. اما متاسفانه آقارضا دچار سانحه شد و برنگشت.»
موسوی از دوست و همکارش اینطور یاد میکند: «با وجود اینکه در کار بسیار متبحر و باتجربه بود، اما هیچوقت از خودش تعریف نمیکرد، آدم بسیار متواضع و فروتنی بود. در کارهای خیر و عامالمنفعه هم همیشه پیشتاز بود. اگر قرار بود پولی جمع بشود و به دست نیازمندان برسد، همیشه کمک میکرد. پای ثابت بود. مرد بزرگی بود. روحش شاد!»
کد خبر 746757 برچسبها خدمات شهری مجله آتش و آتش سوزی محله همشهری محله آتش نشانی شهید همسایه ایثارگران مجله روایت و خاطره حریقمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: خدمات شهری محله همشهری محله آتش نشانی شهید همسایه ایثارگران حریق شهید دارابی همسایه ها روز حادثه بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۶۸۲۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رکورددار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان به روایت آسمان غرب
هشتم اردیبهشت، سالروز شهادت قهرمانی است که رکوردار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان است و محمد عسگری در فیلم سینمایی «آسمان غرب» که این روزها روی پرده سینما در حال اکران است، به روایت مقطع کوتاهی از زندگی او میپردازد؛ این کارگردان در گفتوگو با ایمنا از عشق به وطن شهید علیاکبر شیرودی میگوید.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از مازندران، این برای چندمینبار است که دیالوگهای طلایی میلاد کیمرام در نقش شهید شیرودی، تماشاگران را سر وجد آورده است «چه جوری وایسم و ببینم، خاکم رو دارند میگیرند، زن و بچه مردم رو میکشند، به ناموسمون دارند، تجاوز میکنند، نمیتونم، الان باید وایسیم و دفاع کنیم.»
جادوی سینما در روایت قهرمانان این بار هم مؤثر افتاده است و همه مجذوب فیلمی شدهاند که به بازخوانی تحولات روزهای ابتدایی آغاز جنگ تحمیلی و نقشآفرینی خلبانان هوانیروز در دفاع از میهن تمرکز دارد.
در دو سه روز ابتدایی پس از حمله نیروهای بعث عراق به خاک ایران، علیاکبر شیرودی به همراه جمع اندکی از همراهانش در نیروی هوایی تن به دستورات بالا نمیدهد و ترجیح میدهد نسبت به آن تمرد کنند! همین تمرد از یک دستور نظامی، اما تأثیری شگرف بر ادامه تحولات جنگ میگذارد.
«آسمان غرب» تلاش کرده است تا این چند روز ملتهب را به تصویر درآورد و روایتی از قهرمانی را به تصویر بکشد که جانش را در راه وطن و مردمش فدا کرد و امروز کلمه شهید کنار نامش نصب شده است.
محمد عسگری، کارگردان این فیلم به دنبال روایت بزرگمردی است که ستاره درخشان جنگهای کردستان نام گرفته بود و به گفته شهید «ولیالله فلاحی» رئیس وقت ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی: «ناجی غرب و فاتح گردنهها و ارتفاعات آریا، بازیدراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیرممکنها را ممکن ساخت.»
شهید شیرودی همچون آهنربایی است که انسانها را به خود جذب میکندمحمد عسگری در گفتوگو با خبرنگار ایمنا از مازندران درباره انتخاب موضوع فیلمنامهاش که درباره مقطع کوتاهی از زندگی شهید شیرودی است، میگوید: به لحاظ فنی برای هر کارگردانی جذاب است که در آسمان کارگردانی کند، حالا به واسطه هر چیزی که ممکن است یک هواپیما یا یک بالگرد باشد، اما در بخش دیگر، شیرودی یک شخصیت آهنرباگونهای است که انسان را جذب خود میکند.
وی میافزاید: بهویژه در این دوره زمانه ما، اینکه یک نفری بهخاطر غیرتی که به وطنش، خاکش، مردمش، ناموسش، خانوادهاش، نظامش و هر آنچه فکر میکنید دارد، در موضوعاتی گنجانده میشود که آدمی دادخواه و عدالتخواه باشد تا پشت مردمش باشد و این روحیه برای من روحیه جذابی است؛ اینکه وجوه اصلی یک قهرمان را در خود دارد.
کارگردان آسمان غرب با بیان اینکه این دلایل موجب انتخاب این شخصیت شد، ادامه میدهد: زمانی که دیدم سوژه مناسبی است، آن را انتخاب کردم، ضمن اینکه برهه زمانی که به آن در فیلمنامه پرداختم، همچون خورشیدی دیدم که به واسطه عمل آنها میدرخشید، اما گذر زمان روی آن سایه انداخته بود.
عسگری اضافه میکند: رخداد دراماتیک و حماسهگونهای که در روزهای ابتدای جنگ انجام میدهند و ارتش سازمان درستی نداشت و سپاه تازه داشت، شکل و قوت میگرفت و این ماجرا موجب میشود تا شرایط ویژهای پیدا کند و اینها باعث میشود تا بتواند مرا برای ساخت موضوعی جذب کند که انجام هم شد.
آسمان غرب، نمونهای از تمام آسمان ایران استکارگردان نامی چهلودومین جشنواره فیلم فجر با اشاره به شناختش از شهید شیرودی قبل از آغاز ساخت فیلم میگوید: اطلاعاتم در این مورد شهید، اطلاعات محدودی بود که دیگران هم دارند، اما آنچه در ساخت این فیلم کمک کرد، گفتوگوهای میدانی با همرزمان شهید بود، ضمن اینکه مطالعات و اتفاقاتی که در آن برهه از زمان رخ داد، بخشی از ساخت فیلمنامه بوده است.
وی میافزاید: حضور میدانی در سرپل ذهاب، پادگان ابوذر و اتفاقات آنجا، همچنین گفتوگو با روستاییانی که در آن دوران از زمان و اینکه چرا آن کارها را در آنجا انجام داد، موجب شد تا فیلمنامه نوشته شود و به این شهید جذب شوم.
کارگردان نخستین فیلم حوزه مقاومت به نام «اتاقک گلی» درباره انتخاب فیلم دومش به نام آسمان غرب میگوید: دلیل این نام به این خاطر بود که این موضوع در غرب کشور اتفاق افتاد و در آسمان، البته آسمان غرب نمونهای از تمام آسمان ایران است و معطوف به غرب کشور نیست، بهطور قطع در جنوب کشور هم همینطور بوده است، بههرحال ما قهرمانانی را داریم که خلبان هستند و قهرمانی آنها در آسمان بوده است، حالا چه خلبان هواپیمای جنگی، بالگرد یا سایر که در روزهای جنگ مأموریتهای و پروازهای خاص و خطیر خودشان را داشتند.
عسگری با اشاره به استقبال مردم از اکران این فیلم روی پردههای سینما ادامه میدهد: اشتباهی در فیلمهای ما اتفاق افتاده است و آن این است که عنوانی روی فیلمی گذاشته میشود، بهطور مثال عنوان شیرودی یا قهرمان بهعنوان یک شخصیت کشوری یعنی زندگی او، در صورتی که در این فیلم اینطور نیست، این فیلم رخدادی از روزهای نخست جنگ است که بر حسب اتفاق علیاکبر شیرودی قهرمان آن روزها بود، بهخاطر همین برخی میگویند که چرا معنویات شیرودی را نشان ندادید؟، در واقع اشتباه محض است که بخواهیم در ۱۰۰ دقیقه تمام آنچه که شهید شیرودی بوده است را به نمایش درآوریم.
وی اضافه میکند: در این فیلم جنگندگی یا همان غیرت به وطن و جوهر انسانیت و اخلاق شهید شیرودی به نمایش در آمده است؛ شخصیتی که قهرمان ما در برههای از زمان بوده است و بزرگان از او به عنوان «مالک اشتر» زمانه نام میبرند و بهخاطر سلحشوری و جنگندگی او بوده است.
علاقه شهید شیرودی به حضرت امام راحلکارگردان آسمان غرب ادامه میدهد: نکته نخست درباره روایت این فیلم سلحشوری، جنگندگی و قصه این سلحشوریها در آن دوره بوده است و نکته دیگر در مورد معنویات و خانواده شیرودی است؛ شما به عنوان یک فیلمنامهنویس به یک زاویهای نگاه میکنید و آن شخصیت و جوهره شیرودی محسوب میشود و آن ویژگی برای جوان و نوجوان امروزی ملاک است و این قهرمان شجاع را دوست دارد، شما میخواهید آن را به جوان امروز نشان دهید، بنابراین باید آن را به زبان روز به جوان امروز رساند.
وی تاکید میکند: به عنوان مثال شهید شیرودی در جایی در این فیلم به امام و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایمان دارد؛ ابزار شیرودی بالگرد است؛ عکس امام را به آن میچسباند و به آن آهن بیخاصیت به لحاظ مفهومی جان میدهد و این همان زبان سینماست که سبب میشود نوجوان و جوان سینما را دوست بدارد.
عسگری با بیان اینکه با حضور در بعضی از اکرانهای فیلم در سینماها میبینیم که نوجوان و جوان با صوت و سرافرازی شیفته شیرودی میشوند و این نشانه خوب از نوع ارتباط جوان امروز با این قهرمانان است، میگوید: مطمئناً در یک فیلم ۱۰۰ دقیقهای نمیتوان تمام وجوه یک شخصیت مهم را مطرح کرد، شخصیتی که زمانی که خبر شهادتش به حضرت امام (ره) رسید، ایشان به فکر فرو رفتند و با اینکه درباره همه شهدا میگفتند خدا آنها را بیامرزد، اما درباره شهید شیرودی گفتند که او آمرزیده است، یا مقام معظم رهبری درباره این بزرگمرد فرمودند که شیرودی، اولین نظامی بود که به او اقتدا کردم.
کد خبر 748225